به گزارش سرویس اجتماعي
تفتان ما، مهدیه خلیلی کارشناس فضای مجازی طی یادداشتی برای
زنان خبر با اشاره به تاثیرات فضای مجازی به خصوص شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت ؛
شاید بتوان بزرگترین گمشده بشر امروزی را "هویت" عنوان کرد. مسالهای که ماحصل دنیای مدرنیته است و هرچه انسان بیشتر در آن غرق میشود هویت خود را کمتر مییاید.
بدون شک در این میان فضای مجازی به سردرگمی هویتی بیشتر دامن زده است، دنیایی جدیدی که انسان میماند در آن چگونه رفتار نماید، خود را آن گونه که هست بنمایاند، یا از خود فرار کند یا چهره جدیدی را به نمایش بگذارد؟ دوگانگی که همه ما آن را در خود یا اطرافیانمان تجربه کردهایم.
ملموسترین مصداق این دوگانگی را شاید بتوان در اپلیکیشن پرطرفدار اینستاگرام مشاهده کرد. نرم افزاری که در عین سادگی و محبوبیت به دوگانگی هویتی انسان امروزی دامن زده است.
شبکههای اجتماعی متفاوت با رویکردهای مختلف مخاطبین خود را جذب میکنند. اگر گذشته را بررسی نماییم به یاد میآوریم که شبکه اجتماعی «فرندفید» که یک دورهای بسیار توانمند کار کرده بود هماکنون در هالهای از ابهام است. آن هم به دلیل اینکه محوریت وماهیت این شبکه بر اساس متن شکل گرفته بود. در مقابل شبکه فرندفید اینستاگرام هم زمان با آن در کشور ما طرفدارانی پیدا کرد.
شبکه اجتماعی اینستاگرام بارها و بارها بهتر و توانمندتر برای جذب مخاطب توانست در کشور ما عمل نماید. دلیل این موفقیت جذابیت تصویر و لذت بصریای است که مخاطب در حین استفاده از این شبکه اجتماعی میبرد. این تمهید را اینستاگرام توانست استفاده کند ولی فرندفید از آن جا ماند. آن چیزی که میتواند متن شما را جذاب کند عکسی است که از آن استفاده میکنید. این را در واقع مدیران و تولیدکنندگان شبکه اینستاگرام به خوبی فهمیدهاند و یک شبکه اجتماعی که کاملاً با محوریت عکس که نیاز اولیه و نیاز جذاب مخاطب امروز هست را ارائه میکنند.
محوریت عکس یعنی آپدیت کردن یعنی عرفی کردن یعنی حداقلی کردن پیام است در حالی که ما میتوانیم فراتر از یک پیام حداقلی به مفاهیم انتزاعی و محتوا بپردازیم. آن چیزی که باعث میشود که شبکه اجتماعی اینستاگرام برای ما جذاب شود اولاً و بالذات عکسی است که کاربر انتخاب میکند و بعد از آن متنی که در ذیل عکس میآورد که گیرایی ابتدایی را به وجود میآورد و این جریان باید نگرانی کارشناسان و سیاست مداران را برانگیزد تا بتوانند مشکل را به یک نحوی درست رؤیت کنند.
امروز متاسفانه شاهد جریانی هستیم که در این شبکه اجتماعی در حال فراگیر شدن است. اگر به یاد آورید در گذشته عکاسان برای گرفتن عکس از چهرههای مشهور و شاخص برای مجلات زرد ناتوان بودند. اما امروز همان چهره مشهور در صفحه شخصی اینستاگرامش عکسهایی را منتشر میکند که بیانگر حقایق و مسائل خصوصی زندگیاش است.
فعال شدن این جریان و فراگیر شدنش در اینستاگرام علل مختلفی دارد. اولین نکته این است که اگر قرار باشد شخصی در فضای جامعه مشهور و شاخص شود نیاز به طرفداران و همایت کنندگان فراوانی دارد. در همین راستا افراد در اینستاگرام صفحههایشان را راهاندازی میکنند و فعالیت در راستای جذب مخاطب را آغاز میکنند.
در این بین یکی از مسائلی که به جذب مخاطب بیشتر کمک میکند و به اصطلاح لایک بیشتری را به ارمغان میآورد به نمایش گذاشتن حقایق پشت پرده زندگی افراد است. برای اینکه شما در اینستاگرام بیشتر دیده شوید باید آن چیزی که مخاطب میخواهد را به او نشان دهید. متاسفانه امروز یکی از جذابترین مسائلی که مخاطبین در اینستاگرام را برای دنبال کردن صفحههای افراد مختلف ترغیب میکند، آگاهی از مسائل خصوصی و پشت پرده زندگی افراد است. مقولهای که امروز با به نمایش گذاشتن عکسهایی غیر متعارف در اینستاگرام در حال رواج یافتن است.
نکته دوم اینکه ما در دورهای زندگی میکنیم که مفاهیم عمیق و انتزاعی که کاملاً محتوا محور هستند طرفدار و مخاطب ندارند. برعکس این جریان مفاهیم ظاهری مخاطبین و طرفداران بالایی دارد. بنابراین در این دوره اگر کسی میخواهد که در کورس رقابت محبوبان در بین مردم بماند، باید با آن چیزی که مردم رابطه برقرار میکنند و علاقهمند هستند ارتباط برقرارکند، که متاسفانه آن چیز در شبکه اینستاگرام با عکس و تصویر ارائه میشود.
و نکته سوم، امروز در جامعه ما نوعی تکفر از جامعه هنری مخصوصا بازیگران در حال انتقال به بدنه جامعه است. این تفکر مربوط به پوشش و جسارت در انتخاب نوع پوشش است. شاید شما در گذشته در بین تعداد اندکی از بازیگران پوششهای نامتعارف و الگوبرداری شده از جوامع غربی را شاهد بودید. اما امروز این تفکر نه تنها در جامعه بازیگران بلکه در جامعه عمومی کشور رواج یافته است.
متاسفانه تفکر الگوبرداری از جامعه بازیگران در بین جوانان و نوجوانان جامعه ما باعث گردیده است که تفکر بازگذاشتن صفحههای شخصی در اینستاگرام رواج پیدا کند چرا که بازیگران نیز با باز گذاشتن صفحههای شخصیشان سعی در جذب طرفدار میکنند. بنابراین افراد معمولی و غیر شاخص نیز با به نمایش گذاشتن تصاویری از نوع پوشش و زندگی شخصیشان همان مسیری را طی میکنند که بازیگران رفتهاند.
آن چیزی که هم اکنون در حال رخ دادن است این است که این هجمه عظیم و این سیل خروشانی که بر فضاهای اجتماعی به سمت پردهدری و به سمت بیقاعدگی در نمایش تصاویر شخصی اتفاق افتاده تاثیر خود را در فضای فکری حاکم در نسل جوان هم خواهد گذاشت، و ناچاریم که در واقع بخشی از تبعات این استفاده حداکثری را بپذیریم. تبعاتی که اگر راهی برای جلوگیری از گسترشش نداشته باشیم جامعه را به سمت بیبندوباری و غرب زدگی سوق خواهد داد.
همچنین لازم به ذکر است که ساختار حاکم بر فضای مجازی جامعه ما کم کاری کرده است و دولت تصمیم ویژهای را در این راستا اتخاذ نکرده است. اما چیزی که مشهود است کار کردن در این زمینه تمامی ندارد و جای کار بسیار است.
انتهای پیام/