۰
گزارش تفتان ما از معجزات علي ابن موسي الرضا(ع)؛

علي ابن موسي الرضا(ع)؛ داروی آرام بخش و كليد حل همه مشكلات مسلمانان دنيا/ ماجرای بانوي اهل سنت خاشي مبتلا به "سرطان خون" که پشت پنجره فولاد امام رضا(ع) شفا گرفت

علي ابن موسي الرضا(ع)؛ داروی آرام بخش و كليد حل همه مشكلات مسلمانان دنياست و ياد اين امام همام در دل هر فردي باعث آرامش خواهد شد و هميشه خيل عظيم زائران امام رضا(ع) براي شفاعت و استجابت دعا به پابوس حرم مطهر رضوي مي روند كه تاكنون بسياري از اين زائران شفاء يافتند.
علي ابن موسي الرضا(ع)؛  داروی آرام بخش و كليد حل همه مشكلات مسلمانان دنيا/ ماجرای بانوي اهل سنت خاشي مبتلا به "سرطان خون" که پشت پنجره فولاد امام رضا(ع) شفا گرفت
به گزارش تفتان ما، حرم امام رضا(ع) پهنه پرتو فشانی انوار پروردگار متعال و به فرمایش  نبي مركم اسلام(ص) «قسمتی از بهشت»، یا دارالشفای دردمندان و خانه امید غم رسیدگان و محل نزول ملائك است. در هر لحظه از شب و روز كه به زیارت حرمش بشتابی صحن و سرای ملكوتی‌اش را آكنده از شیفتگان و دلباختگانی می‌یابی كه سرشك شوق از دیده می‌بارند و آرامش حضور در این بارگاه را بر جان خویش می‌افشانند چنان كه گروهی برای رسیدن به مراد خویش انگشتانشان را حلقه ضریح كرده، عطش چشمانشان را با نگریستن به گلدسته‌ها فرو می‌نشانند و تپش دل‌های بی‌قرارشان را با نظاره به گنبد طلا آرامش می‌بخشند.
در واقع شكوه حرم علي ابن موسي الرضا(ع) از هر زاويه اي نگاه كني چشم‌نواز است و جذبه‌اش تكرار را بر نمی‌تابد و هر دردمندی، سالخورده یا میانسال یا خردسال، روی سوی تنها آرامشگاهی دارد كه در آن امید خالصانه هیچ مخلصی رنگ نمی‌بازد.
علي اي حال پیرامون ضریح رضوي هماره آكنده از ولایت پیشگانی است كه هرگز دل به غیر بارگاه ولایت نسپرده‌اند و امیدی جز از این بارگاه نمی‌برند و این احساس آسمانی خود را با فریاد كردن صلوات‌های پیاپی به آگاهی می‌رسانند و اشك دیدگان هر یك از آن‌ها فریاد رسایی است گویای دردهاشان كه تنها سرورشان عرض حال آنان را از سرشك دیده‌هاشان می‌خواند و بی‌هیچ گفتگویی خواسته ایشان بر می‌آورد.
 
شاید برای همه پیش آمده باشد که در زندگی دچار مشکلات عدیده ای می شوند که کاری از هیچ کس جز خدا بر نمی آید به همین خاطر، دست به دامان امامان معصوم(ع)  شده و به آن ها توسل و توکل جسته اند تا چراغ امیدی در دلشان روشن کنند به همین منظور، اعمال خارق العاده ای که در روزگار محنت مورد تحسین بشر قرار گرفته است در باطن همان "معجزه" است که با اراده خداوند متعال از شخص نبی یا پیامبر ظاهر می شود و این نشانه ای که از سر صدق اوست ، دیگران را وا می دارد تا بیش از این به خداوند متعال و امام معصومان(ع) ایمان بیاورند.
 
همزمان با شهادت با سعادت "امام مهربانی ها" امام رضا(ع) خبرنگار تفتان ما به پای هم صحبت با افرادي نشسته که این امام بزرگوار بر زندگی آنان تاثیر شگرفی داشته است.
 
* بیا مشهد، شفای تو به دست من است
يكي از شهروندان شهرستان خاش در گفت و گو با خبرنگار تفتان ما با بيان اينكه سال 1368 در شهرستان چابهار با موتور سیکلت در روز "عید قربان" تصادف كردم، اظهار كرد: به علت جراحات به بیمارستان چابهار منتقل شدم.
 
عبدالحسین گنجعلی با بيان اينكه به علت ضربه ای که بر سرم وارد شده بوده هر دو چشم خود را از دست دادم به همین خاطر پسرم جهت مداوا به تهران انتقال دادند، گفت: به همین منظور باید بگویم که هيچ کاری از دکترها برای مداوای من بر نمی آمد و يك شب خواب ديدم كه فردي در گوشم گفت که بیا مشهد، شفای تو به دست من است.
 

 
گنجعلی بيان كرد: به همین دليل پسرم مرا به پابوس آقام علي ابن موسي الرضا(ع) برد و در شب اولی که به زیارت آن حضرت رفتیم به شکل ناخود آگاه، آقا امام رضا مرا شفا داد.
 
* امام رضا(ع) داروی آرام بخش همه مسلمانان جهان
يكي ديگر از شهروندان اهل سنت خاشي در این خصوص به خبرنگار تفتان ما با بيان اينكه روزگار خوبی نداشتم و با کوچکترین عکس العملي، واکنش نشان می دادم، اظهار كرد: مادرم مریض و در بستر بیماری بود و خودم هم در زندگی بین بلاتکلیفی ها، روی دست خدا مانده بودم.
 
"سليمه" بيان كرد: از طرفی باید کار می کردم تا خرج خانواده را تامین کنم از  طرفي دیگر، میانه ام با خواستگارم به هم خورده بود و بین اما و اگرهای زندگی گیج شده بودم.
 

 
وی  با بيان اينكه درمان مادر هم احتیاج به هزینه بسیاری داشت که خارج از توان من بود، افزود: یک روز چند تفر از دوستان من در مدرسه گفتند مادرت را به مشهد مقدس ببر و آنجا مطمئن باش حالش خوب مي شود و شفاء پيدا مي كند و پس از گذشت چند روز به شکل ناگهانی، بلیط  سفر به مشهد را  برای خودم و مادرم گرفتم، وقتی پا به حرم مطهر رضوي گذاشتم ساعت ها در صحن حیاط روبروی ضریح می نشستیم، گریه می کردیم و قرآن می خواندیم.
 

 
این دختر جوان ابا بيان اينكه روز آخر مادرم طوری گریه کرد که بیهوش شد به همین دليل، ما راهی نزدیکترین درمانگاه شدیم، اظهار كرد: بعد از به هوش آمدن، من مادری را در آغوش گرفتم که هیچ درد و بیماری نداشت به بیان ساده تر، پس از آزمایشات پی در پی در درمانگاه و بیمارستان مشهد متوجه شدیم که بیماری "سرطان خون" در مادرم  به شکل عجیبی از بین رفته است در نتیجه باید اعتراف کنم که این سفر، یکی از بهترین سفرهاي من بود چون تا به حال همچين معجره اي در عمرم نديده بودم.
 
انتهاي پيام/
يکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۱۳
کد مطلب: 442573
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *