مرتضی تمندانی فعال اجتماعی در یادداشتی به تحریریه
تفتان ما،نوشت :در منطقه جنوب شرقی ایران، در دامنههای جنوبی کوه آتشفشانی
تفتان، دریاچه سردریا که روزگاری منبع حیاتی آب و زیستگاه پرندگان مهاجر و محلی بود، اکنون در وضعیت بحرانی قرار دارد و در آستانه ناپدیدشدن است. این دریاچه که مساحت آن در اوج آبگیری به چندین هکتار میرسید، طی دهههای اخیر به شکل فزایندهای خشک شده و دیگر اثری از آب در آن باقی نمانده است.
سردریا، نماد بومشناختی و فرهنگی منطقه، بهعنوان یکی از مهمترین و غنیترین اکوسیستمهای طبیعی در جنوب شرق ایران، در دورههای بارندگی و ذوب برفها، بهصورت فصلی لبریز از آب میشد و تنوع زیستی عظیمی را پشتیبانی میکرد. این پهنه آبی، حیات را در منطقه خشک و نیمهخشک پیرامون خود زنده نگاه میداشت و میزبان جمعیت قابلتوجهی از پرندگان مهاجر مانند فلامینگو، حواصیل خاکستری، اردک، مرغابی و دیگرگونههای آبزی بود. همچنین پوشش گیاهی اطراف، مرکب از درختانی چون بنه، بادام کوهی، ارژن و بوتههایی مانند درمنه سیاه و پونه، نقش مهمی در تثبیت خاک، حفظ رطوبت و زیستپذیری منطقه داشت.
در چند دهه گذشته، کاهش بارشها، تغییر اقلیم، برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی، ساختوسازهای غیراصولی، تغییر مسیر روانابها برای فعالیتهای عمرانی، معدنکاوی و کمتوجهی به حقابههای زیستمحیطی، روند خشکشدن این دریاچه را تسریع کرده است. بستهشدن مسیرهای طبیعی خروج آب و کاهش قابلتوجه حجم آب ورودی، روند خشکشدگی را سرعت بخشیده و تبعات جبرانناپذیری در عرصه زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی بر جای گذاشته است.
این روند، علاوه بر ازبینرفتن زیستگاههای پیکرههای زیستی، منجر به تشدید پدیده گردوغبار، فرسایش خاک و کاهش کیفیت و کمیت منابع آبی زیرزمینی شده است. خشکی این دریاچه، کاهش شدید تنوع زیستی در منطقه را به همراه داشته و بسیاری از گونههای پرندگان مهاجر، دیگر نمیدانند محل استراحت و تغذیه سابق را پیدا کنند. همچنین، کاهش منابع آبی، عامل اصلی خشکیدگی مزارع و چراگاهها شده، و موجی از مهاجرت روستاییان و کاهش فعالیتهای اقتصادی کشاورزی، دامداری و منابع طبیعی را رقم زده است.
در کنار این، بحران مهاجرتهای اجباری و نابودی مشاغل سنتی، فرصتهای توسعه پایدار را در منطقه آسیبپذیر کرده و معادلات اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی را برهم زده است. سیاستهای نادرست در مدیریت آب، بیتوجهی به برنامههای احیای دریاچه، بیتوجهی به حقابه محیطزیستی، و توسعه غیراصولی طرحهای عمرانی و معدنی، نقش مهمی در وضعیت بحرانی حاضر داشتهاند و آینده این اکوسیستم را در هالهای از ابهام فروبردهاند.
در حال حاضر، دریاچه سردریا دیگر یک سامانه آبی فصلی نیست، بلکه یک منطقه خشک و متروکه است که پیامدهای جدی و هشداردهندهای برای محیطزیست و انسانها دارد. این دریاچه، نمادی است از بیتوجهی و ناپایداری در مصرف منابع طبیعی، و زنگ خطری است برای آیندهای که در صورت ادامه روند کنونی، ممکن است دیگر هیچ نشانی از آن باقی نماند.
اگر اقدامی عاجل و کارساز از سوی مسئولان و سیاستگذاران صورت نگیرد، در آینده نهچندان دور، این میراث طبیعی و زیستی بهکلی از بین میرود و نسلهای بعدی، تنها با پشیمانی و افسوس، ازدسترفتن یکی از ارزشمندترین ذخایر طبیعی جنوب شرق ایران را نظاره خواهند کرد.
در همین حال، پژوهشها و راهکارهای احیا و مدیریت منابع آب، در کنار آموزش و ارتقای فرهنگ حفاظت محیطزیست باید در صدر اولویتهای اجرایی قرار گیرد. این بحران، امروز یک هشدار است، و فردا ممکن است آخرین نفسهای دریاچه سردریا باشد. باید هر چه زودتر، اقداماتی عملی و مؤثر برای نجات این سمبل ارزشمند طبیعی آغاز شود وگرنه، این میراث زنده، برای همیشه محو میشود.
انتهای خبر/