۰
خاطرات برخي از افراد در زمان رحلت امام خميني(ره)؛

عشق به امام راحل جغرافیا نمی‌شناسد/ از ماندگاري صداي لرزان گوينده راديو در اذهان عمومي تا عدم فاش شدن خبر رحلت امام خميني(ره) در مناطق مرزي افغانستان

14 خرداد سال 1368 غمناک‌ترین روز تاریخ ایران اسلامي است و جهانیان بر این امر گواه می‌دهند چرا که امروزه همه دنیا به امام (ره) عشق می‌ورزند و اين عشق مرز و جغرافيا و كودك و بزرگ نمي شناخت و همه در سوگ از دست دادن بزرگ مرد تاريخ اشك ماتم ريختند.
عشق به امام راحل جغرافیا نمی‌شناسد/ از ماندگاري صداي لرزان گوينده راديو در اذهان عمومي تا عدم فاش شدن خبر رحلت امام خميني(ره) در مناطق مرزي افغانستان
به گزارش تفتان ما، انالله و اناالیه راجعون، روح بلند رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) به ملکوت اعلا پیوست و این همان جملاتی است که در 14 خرداد ماه سال 68 از زبان گوینده رادیو شنیده شد تا مردم ایران بدانند دیگه امام و دلسوز ندارند.
 
در این باره خبرنگار تفتان ما به گفتگو با برخي از افرادي كه در آن زمان حضور داشتند پرداخته تا حس و حالشان را در سال 68 بعد از شنیدن این خبر به صفحه تحریر در آورد.
 
* شنیدین خبرتاسف بار رحلت ملكوتي امام راحل را هرگز فراموش نخواهم کرد
امام جمعه شهرستان خاش در اين خصوص در گفت و گو با خبرنگار تفتان ما اظهار كرد: شنیدین آن خبرتاسف بار صبح 14 خرداد را هرگز فراموش نخواهم کرد.
 
حجت الاسلام غلامرضا دهقان ادامه داد: این حادثه برای همه مردم بسیار دردناک بود و زماني خبر رحلت امام خمینی(ره) از رادیو پخش شد انگار به یکباره زلزله ای بزرگ رخ داد.
 
وي بيان كرد: مردمی را در اطراف خودم می دیدم که بغض هایشان ترکیده و برای تسلای دل خودشان بر سر و سینه می زدند.
 
حجت الاسلام دهقان خاطرنشان كرد: در آن لحظه کسی با کسی حرف نمی زد با چشمانی اشک بار به جایی خیره شده بودند و هنوز انگار صدای لرزان گوینده رادیو در گوش ها بود.
 
وي اظهار كرد: امروز سالها از آن ماجرا گذشته و هنوز انگار در و دیوار جماران بوی امام خميني (ره) را می دهد و این جماران است که برای همیشه ذر تاریخ حکایت خواهد کرد که خمینی که بود و در چه راهی به دیار حق شتافت.
 
* امام سوخت تا چراغ اسلام خاموش نشود
فرماندار شهرستان خاش نیز در این خصوص در گفت و گو با خبرنگار تفتان ما اظهار كرد: به خاطر دارم آن روز غم انگیز را، انگار همین دیروز بود من سخت مشغول کارهای روزمره خود بودم که خبری را در تلویزیون شنیدیم که لبریز از التماس دعا برای رهبر مهربان ایران بود این خبر دلم را سخت سوزاند.
 
محمداكبر چاكرزهي گفت: من امام خميني(ره) را از نزدیک ندیده بودم اما هروقت از قاب تلویزیون او را می دیدیم قلبم سخت برایش می تپید.
 
وي با بيان اينكه آنروز وقتی این خبر را شنیدیم در قلبم احساس سنگینی می کردم که نکند زبانم لال...، تصريح كرد: اما ناخدا آگاه دستانم را به آسمان برای طلب شفاعتش بالا بردم و شاید تازه متوجه شده بودم که وابستگی ام جدای امام و رهبری به وسعت علاقه ام به خانواده ام و شاید پدرم بود.
 
چاكرزهي خاطرنشان كرد: در آن لحظه تمرکزم را از دست دادم و دیگر نمی توانستم کار کنم چرا که هر لحظه احساس می کردم رهبرم را از دست خواهم داد و این احساس بند بند وجودم را متلاشی می کرد.

وي بيان كرد: اما درست روز بعد بود که با شنیدن انالله و اناالیه الراجعون خانه امیدم به یکباره ویران گشت و اینک خود را یتیم می پنداشتم.
 
چاكرزهي اظهار كرد: آری امام سوخت تا چراغ اسلام خاموش نشود، امت ایران هم پروانه وار دور امامشان چرخیدند و در 8 سال دفاع مقدس به ندای رهبرشان لبیک گفتند و چه زیبا توانستند از خاک کشورشان دفاع کنند.
 
* امام خميني(ره) به مردم می گفت که شجاعانه در برابر انحرفات بایستند
 مدير آموزش و پرورش شهرستان خاش نیز به خبرنگار تفتان ما گفت: درست به یاد دارم که از چند روز قبل از رحلتشان خبری مبنی براینکه حضرت آقا حالشان خوب نیست در بین مردم پیچیده بود و من مرتبط این موضوع را از رادیو پیگیر بودم.
 
قاسم كوچكزايي بيان كرد: صبح روز 14 خرداد طبق معمول دل نگران رادیو را روشن کردیم که درست بعد از دقایقی محمدرضا حیاتی با صدایی حزن آلود اعلام کرد: روح بلند و ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) به ملکوت اعلا پیوست.
 
وي خاطرنشان كرد: در آن زمان اشک ها بود که از گونه ها سرازیر می شد شاید به جرات بتوانم بگویم که هیچ کس توان سخن گفتن نداشت و در آن لحظه دوست داشتم هم قدم با مردمی باشم که خود را پروانه وار به طهران می رساندند تا امام خود را بدرقه کنند. برایم غیر قابل تصور بود که دیگر چهره ی نورانی اش را نمی بینم و صدای مهربانش را نخواهم شنید.
 
كوچكزايي اظهار كرد: امام خميني(ره) به مردم می گفت که شجاعانه در برابر انحرفات بایستند و از هیچ ابر قدرتی ترسی نداشته باشندو در همه حال خداوند را ناظر بر اعمال خود بدانند.
 
* در زمان رحلت امام خميني(ره) اين خبر به صورت محرمانه بين مردم پخش شد
يكي از راويان دفاع مقدس و سرپرست کاروانهای سالگرد ارتحال امام خميني(ره) شهرستان خاش نيز در اين خصوص در گفت و گو با خبرنگار تفتان ما گفت: یادم  می آید برای اولین بار که شنیدم که حضرت امام خميني(ره) رحلت كردند،  در روستا مرحوم دادکریم نقطه صفر مرزی با کشور افغانستان بودیم.
 
داود براهويي ادامه داد: خبر در گذشت امام راحل در روستا پیچید و با توجه اینکه کشور افغانستان در اشغال حزب خلق کمونییست تحت اشغال شوروری سابق بود این خبر را بصورت محرمانه مطلع می شدیم و می گفتیم به کسی فاش نشود چون کمونیست ها از این خبر شاد می شوند.
 
وي با بيان اينكه روز بعد شعار الله اکبر خامنه ای رهبر بر دیوار پاسگاه نوشته شد، تصريح كرد: بعد ها وقتی که از امام راحل سخن گفته مي شد، به زبان محلی می گفتند (پیروک)یعنی پدر بزرگ و از آن امام بزرگ به نيكي یاد میشد.
 

 
اين استاد دانشگاه بيان كرد: از تلویزیون سخنرانی های امام خميني(ره) را پخش می کردند و همیشه گوش می کردیم و کوچک بودیم فکر می کردیم پیروک زنده شده است.
 
وي با بيان اينكه در دوران دبیرستان در سالگرد ارتحال امام خميني(ره) شرکت کردم، گفت: بعد از ورود در کار معلمی بعنوان سرپرست کاروان حضرت امام خميني(ره) فعاليت می کردم و هر سال در سالگرد ایشان معمولا قشر فرهنگی یا دانش آموز ار سرپرستی می کردم طوری برنامه ریزی می کردم که سفر زيارتی فرهنگی تفریحی برای مجموعه را رقم می زدم.
 
اين راوي دفاع مقدس ادامه داد: خاطرات تلخ و شیرین زیاد دارم، که تلخ ترین آنها غش کردن تعدادی از زائران در هرسال در مراسم روی می داد و یکسری از دانش آموزان در بهشت زهرا گم شدند که چند ساعت معطل شدیم تا پیدایش کردیم.
 
وي اذعان كرد: در سالهای گذشته در منطقه هر چند وقت مسائل ناامنی ایجاد می شد معمولاً کاروانها تا زمانیکه وارد استان کرمان می شدند اسکورت میشدند ضمن اینکه خود مان مسلح بودیم و یکسال تعدادی اشرار وقت غروب آفتاب راه در مسیر شورگز جاده را بسته بودند و به سوی کاروان تیراندازی کرده بودند که اتوبوس ما چند دقیقه زودتر از آنجا رد شده بود.
 
براهويي اظهار كرد: اين خبر بسته شدن راه به مسئولین رسیده بود و از اتوبوسها خبر می گرفتند که در مسیر شورگز گوشی تلفن همراه خط نمی داد که ملاشاهی مدیر آموزش و پرورش وقت شهرستان خاش پیگیر تماس با من می شوند که این تماس برقرار نمی شود و سخت نگران میشوند تا اینکه ما به رستم آباد که رسیدیم از صحت ما اطلاع پیدا کردند و از نارحتی که پیدا کرده بودند، خوشحال شدند.
 
انتهاي پيام/
سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۲۶
کد مطلب: 450021
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *