۰

مرگ روشنفکری ضدمردم در شب جشن منتقدان

سینماگرانی که مدعی روشنفکری هستند وقتی سینماگر جوان و خوش‌فکری مانند مهدویان را مقابلشان می‌بینند، به جای نشان دادن بزرگ‌منشی و هنرمندی، انگار نقاب کنار زده به تندی با فیلمسازانی که مورد توجه مردمند، برخورد می‌کنند.
مرگ روشنفکری ضدمردم در شب جشن منتقدان
به گزارش سرویس فرهنگي تفتان ما،شب گذشته و در جشن انجمن منتقدان یکی از فیلمهایی که مورد توجه منتقدان قرار گرفت و توانست جوایز زیادی را از منتقدان کسب کند فیلم ماجرای نیمروز بود.
فیلمی که در جشنواره فیلم فجر علیرغم دیده نشدن از سوی داوران(به دلایلی که بعضی معتقد ربطی به سینما نداشت) جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم را کسب کرد
 از سوی دیگر بعد از ورودش به شبکه نمایش خانگی و اقبال بسیار زیاد مردم به آن مشخص شد که اتفاقاً فیلمی مورد توجه عموم مردم است.
مردمی که حالا با فیلم های طنز و شوخی‌های آنچنانی و به به و چه چه جشنواره‌های خارجی راضی نمی‌شوند و فیلم خوب را می‌شناسند و می‌فهمند و می‌دانند که کدام فیلم‌ها و کدام تقلا و تلاش‌ها می‌تواند روحشان را سیراب کند.
شب گذشته منتقدان هم نشان دادند که همراه و همسو با مردم این فیلم را دوست دارند و بدون در نظر گرفتن هر حاشیه یا دسته بندی ،فیلم را انتخاب کرده‌اند.
اما در همین شب متاسفانه اتفاقاتی روی داد که یکبار دیگر نشان داد بعضی مدعیان روشنفکری تا چه میزان از مردم دوراند و نسبت به آنها تنفر می‌ورزند.
اتفاقاتی که نشان داد طبقه‌ای که خود را عقل کل و انتلکتوئل و روشنفکر می‌داند تا چه اندازه از مردم حرص دارد که حتی حاضر می‌شود یک اثر سینمایی قابل قبول و بسیار خوب را هم نبیند و با برچسب زدن به آن، حرصش را خالی کند و نشان داد که جماعت شبه روشنفکر تا چه میزان گرفتار حسد و بخل و کینه شده‌اند.
در جشن منتقدان خانم تهمینه میلانی که ظاهراً اتفاقات مطرح شده در فیلم ماجرای نیمروز به مذاقش خوش نیامده ( با توجه به یکی از فیلم‌هایش می‌شود این ناراحتی را به خوبی دید ) و از سوی دیگر از اقبال مردم و منتقدان به این فیلم ناراحت بود، روی صحنه آمد و حرفهایی زد تا شاید خواسته یا ناخواسته هم از جشن و شادی عوامل این فیلم و هم از ناراحتی جماعت مدعی بکاهد.
خانم میلانی با اظهار نارضایتی از توجه انجمن منتقدان به این فیلم آنها را از دوست داشتن فیلم‌هایی شبیه ماجرای نیمروز بر حذر داشت میلانی تلاش کرد تا با دسته بندی سینما به دو بخش دولتی و غیردولتی سینمای دولتی را سینمایی شکست خورده بداند که نه منتقدان و نه مردم نباید به آن توجه کنند.
همین رویه و نگاه از سوی جعفر پناهی نیز دنبال شد. پناهی نیز که فراموش کرده بود در زمان اکران فیلمی مانند «فروشنده» چند صد سالن سینما به آن اختصاص یافته بود از مسئولان خواست تا اگر صد سالن سینما به فیلم های دولتی می‌دهند یک سینما هم به فیلم‌های غیردولتی اختصاص دهند.
عجیب و جالب اینجاست که چند سالی است از سوی پخش کنندگان و تهیه کنندگان نزدیک به آن جماعت،به فیلم‌های طنز و اجتماعی تلخ سالن‌های بیشتری اختصاص می‌یابد .در مورد فیلم ماجرای نیمروز هم که با بی احترامی پناهی و میلانی مواجه شود باید یادآور شد که در زمان اکران اش بسیاری از سالن‌ها در عوض نمایش این فیلم به اجرای کنسرت یا اختصاص سالن سینما به گروه‌های تئاتر آزاد پرداخته بودند.
 
عجیب اینجاست سینماگران که مدعی روشنفکری هستند وقتی سینماگر جوان و خوش فکری مانند مهدویان را مقابلشان می‌بینند درعوض نشان دادن بزرگ منشی و هنرمندی انگار نقاب کنار زده و به تندی با فیلمسازانی که مورد توجه مردم هستند برخورد می‌کنند.گویی سلیقه و علاقه مردم برای این جماعت نه تنها ارزشی ندارد که یک حسی تلخ و ریشه دار از تقابل با مردم در نگاه آنها دیده می‌شود.
اینکه جعفر پناهی حاضر نمی‌شود کنار مهدویان قرار بگیرد و در مقابل دیدگان همه عصبیتش را مانند میلانی ،آنطور نشان دهد به خیال خود چنان تحقیرآمیز با سینماگران جوان مورد علاقه مردم برخورد کند ، جز هویدا شدن هرچه بیشتر شکاف میان مردم و شبه روشنفکران ضد مردم چه چیزی را میتواند نشان دهد، جز نیت و جایگاه خود را چه چیز دیگری می‌تواند نشان دهد.
سینماگرانی که دم از انسانیت مهربانی و مهر می‌زنند چه اتفاقی برای شان می‌افتد که یکباره تمام عصبیتشان را این چنین بروز می‌دهند و مانع از آن می‌شوند که جوانان علاقمند به سینما باور کنند سینما آدم می‌سازد.
اتفاقات شب گذشته انجمن منتقدان تلنگری به مدعیان روشنفکری بود و نشان داد این جماعت چقدر از مردم‌شان دور هستند و چقدر در حال فاصله گرفتن از عموم مردم‌اند...
نشان داد که آنها برای موجه نشان دادن خود حاضرند دسته بندی کنند دولتی و غیردولتی بسازند، به خیال خود جوان مستعد فیلمسازی را تحقیر کنند فیلمی که مردم آن را ستوده‌اند برچسب بزنند و تلاش کنند تا ساخته خود را که از نظر مردم کم ارزش است به عنوان درست ترین و با ارزش ترین چیز جا بزنند.
اگرچه این رویکرد ماجرای تازه‌ای نیست و در تمام طول تاریخ همیشه آنهایی که چیزی دندان گیر برای عرضه نداشته‌اند تلاش کرده‌اند تا با تخریب دیگران خود را بالاتر و برتر از بقیه نشان دهند.
حالا مدت‌هاست که جماعت شبه روشنفکر با نقاب زیبایی که به چهره زده‌اند تلاش می‌کنند تا چهره با ظرفیت، پرمهر و ارزشمندی از خود ترسیم کنند لیکن گاهی اتفاقی روی می‌دهد و پرده بر می‌افتد...
شب گذشته شب مرگ روشنفکری ضد مردم و برج عاج نشین بود. شبی که نشان داد فاصله مردم با این جماعت تا چه اندازه زیاد شده است و لاجرم به زودی از دل این ماجرا، روشنفکری باصداقت و همراه مردم متولد خواهد شد.
 
انتهای پیام/
جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۳۲
کد مطلب: 440875
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *