۰

روز ورود امام به وطن روز ناامیدی شیطان بود

در دوازدهم بهمن سال57 مردی آمد با سالها خستگی از رنج فراق، با دلی پرامید و عزمی راسخ، با قدم هایی استوار، قامتی با صلابت و کوله باری از عزت و شرف و آزادی بر دوش، با دستان مبارکش پرچم فتح و پیروزی را برافراشته کرد، و مردم ایران به اندیشه شکوهِ روزگار جاودانه می اندیشند.
به گزارش سرویس وبلاگستان تفتان ما، وبلاگ سیاست روز نوشت:
قلب تپنده ی انقلاب اسلامی روز دوازده بهمن سال1357 در ساعت۹:۲۷:۳۰ دقیقه بامداد داخل هواپیمایی بود که در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشسته بود، موعدش رسیده بود و در بزرگ باز شده بود، امام پله ها را پایین آمد، حکم پیری داشت که عبا بر می کند، ورود امام عزیز برای مردم ایران حلاوت و سُکر صبح را داشت، نوری وارد شده، عسل در دهان می گذاشت، پرنده ای به ایران آمده بود، قلب ها در قفس سینه پرپر می زد، بال زدن پرنده بیدارمان کرد، مِهر امام، شکاف انداخت و از تخته در نفوذ کرد به دلهای مشتاق عاشقانش، دیگر هیچ چیزی نمی توانست بین رشته ارادت مردم ایران به امام شان فاصله بیندازد، امام همان منجی ابوالبشری بود که ظهور کرده بود، عاشقانش از محفظه چهارم وجود پریده بودند به شاخه اول، آنها این حالت را از قبل می شناختند، یقین آدمی ما همانی نیست که نام ما را داشت، پرده ای مخفی تر، تا موعدش نرسد پرده نمی افتد، و در دوازدهم بهمن1357 این پرده افتاد.   امام آمده بود و نفس ها به شماره افتاده بود، چشم های بی قرار و منتظر به آسمان دوخته شده بود، به محض پا گذاشتن به ایران لحظه ای نبض زمان از حرکت ایستاد، دیگر از خفت و خواری زمان قبل خبری نبود، چشمها باز شده بود، از دوازده بهمن 57 این تن مال ما نیست، قبل از آن هم نبود، امام آمد، امامی که نه برگشت می شناخت و نه توقف، مقدماتی راهی را هم که در پیش گرفته بود را از قبل فراهم کرده بود، امام چون خورشیدی تابان آمد.    ورود امام عزیز برای مردم ایران حلاوت و سُکر صبح را داشت   ورود امام عزیز برای مردم ایران حلاوت و سُکر صبح را داشت در دوازدهم بهمن سال57 مردی آمد با سالها خستگی از رنج فراق، با دلی پرامید و عزمی راسخ، با قدم هایی استوار، قامتی با صلابت و کوله باری از عزت و شرف و آزادی بر دوش، با دستان مبارکش پرچم فتح و پیروزی را برافراشته کرد، و مردم ایران به اندیشه شکوهِ روزگار جاودانه می اندیشند.   مردم منتظر ورود امام شان بودند، انتظار ملت رنج کشیده ایران به پایان رسیده بود و مراد سینه سوخته مردم ایران وارد فرودگاه مهرآباد شد، قامت افراشته ی مردی که شرف و عزت و استقلال و آزادی ملت ایران را با خود به ارمغان آورده بود، بر پلکان هواپیما ظاهر شد، حق آمد و باطل رفت، این اشک شوق بود که از دیده منتظران فرو می غلطید، دوازده بهمن1357 سرزمین ایران سرشار از تبسم و عشق بود، همه شهر گلباران و چراغانی شده بود، خنده از لب‌های هیچکس دور نمی‌ شد، و میلیون ‌ها انسان از سراسر ایران برای دیدن امام به تهران آمده بودند، تا از نزدیک چهره نورانی رهبر و مراد خویش را ببینند، امام برای سلام و ادای احترام به شهدائی که به دست رژیم سفاک ستم شاهی شهید شده بودند همان اول راه بهشت زهرا را در پیش گرفت، در بهشت زهرا برازنده ملت اصیل و مسلمان ایرانی سخنرانی کرد، و این چنین بود که راه امام سرمشق حال و آینده مردم ایران و جهان قرار گرفت.   انتهای پیام/
يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۵
کد مطلب: 431729
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *