۰

برجام روحانی و نفت

اگر به توافق هسته‌ای نمی‌رسیدیم و شکست مذاکرات اعلام می‌شد، احتمال بازگشت قیمت‌های جهانی نفت به کانال 100 دلاری کاملا محتمل بود.
برجام روحانی و نفت
به گزارش سرویس وبلاگستان تفتان ما، بهروز پورسینا طی یادداشتی در رونامه مردم سالاری نوشت: برای برخی از دوستان اگر به بیان و زبان هم نیاورند، برجام هنوز هم فتح الفتوح است و برای برخی نیز متاسفانه شکست. روی سخن این یادداشت با آنان که برجام را حتی بعد از بیانات صریح رهبر فرزانه انقلاب، نه به صراحت بلکه در موضع‌گیری‌های خود شکست می‌دانند، به هیچ‌ وجه نمی‌باشد زیرا اگر برجام برای نظام، پیروزی بوده است که هست، تمامی‌گروهها می‌بایست شادمان از این پیروزی نظام می‌شدند. «پیروزی نظام»، انصافا آنچنان عبارت سنگینی است که اگر هر فرد و گروهی خود را در خیمه نظام می‌بیند نمی‌تواند شکرگزاری به درگاه خداوند و اظهار شعف و شادمانی خود را کتمان کند. دلیل کتمان چیست؟!
با احترام به نظر بزرگانمان که برجام را یک پیروزی بزرگ برای نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ایران معرفی می‌کنند که حق نیز همین است با آن که برجام برای نظام هزینه‌های سنگینی را در بر داشته است اما از یک نقطه نظر که توضیح آن در ذیل می‌آید، می‌توان آن را یک فتح‌الفتوح دانست.
نکته:جناب آقای دکتر روحانی در رقابتهای انتخاباتی ریاست‌جمهوری، مواضع خود را با شجاعت و به صراحت تمام در خصوص پرونده هسته‌ای ایران اعلام کرد و وعده در هم شکستن نظام تحریمهای هسته‌ای را به رای دهندگان داد. رقبای ایشان نیز هر کدام، در خصوص پرونده هسته‌ای ایران نقطه نظرات برجسته‌ای داشتند که برخی از آنها با دیدگاه‌های دکتر روحانی اختلاف داشت و برخی نیز کاملا در تعارض بود. حال فرض کنیم در انتخابات 1392، نامزدی به پیروزی می‌رسید که دیدگاه‌های هسته‌ای اش کاملا در تعارض با دکتر روحانی بود. آیا پس از تنفیذ رهبری، سیاست رئیس جمهور منتخب در پرونده هسته‌ای همین سیاست و عملکرد دولت یازدهم بود؟!
پاسخ، قطعا منفی است و نظام، سیر دیگری را غیر از آنچه در این دو سال طی کرده است را طی می‌کرد. مبحث ظریفی که وجود دارد توجه به این مهم است که رهبری معظم انقلاب دارای چنان سعه و شرح صدری هستند که در هر صورت و با پیروزی هر کدام از نامزدهای منتخب، صرفا نظارت عالیه را بر روند کار تیم هسته‌ای رئیس‌جمهور منتخب اعمال می‌فرمودند. به باور این قلم، یکی از دستاوردهای بزرگ جمهوری اسلامی‌ایران که همانا آرمان مردم‌سالاری دینی است در یکی از سخت‌ترین مراحل آزمایشی خود یعنی پرونده هسته‌ای ایران، سربلند بیرون آمد. این یک فتح الفتوح است؛ چه آن را پای برجام بنویسیم و چه پای آرمان «مردم‌سالاری دینی». آری، بی تردید می‌بایست به داشتن چنین رهبر حکیمی‌به خود بالید و خطاب به جناب آقای دکتر روحانی گفت: دستمریزاد که برجامت، آرمان جام مردم‌سالاری دینی رااز آبی گوارا، لبریز کرد.
در بخش دوم این یادداشت، به یکی از مهمترین بخش‌های هزینه‌ای برجام یعنی نفت، نظری گذرا خواهیم داشت و آن را مورد مداقه و بررسی قرار می‌دهیم. در ساختار لایه لایه و بسیار پیچیده امروز بازار جهانی نفت، تعیین قیمت‌های جهانی نفت از دستان اوپک خارج شده است. پارامترهای رعایت یا عدم رعایت انسجام درونی و بیرونی اوپک و تعهد و پایبندی به سهمیه‌بندی‌ها توسط اعضاء طی دوره بیست ساله 1985 تا 2005، در تعیین قیمت‌های جهانی نفت دارای نقش پر رنگی بوده است. تحلیل رفتار اوپک در قبل از این دوران، موضوع این نوشتار نیست. با این حال و در دوره ده ساله اخیر به دلیل بروز و ظهور عوامل متعدد دیگر، رفتار نوسانات قیمت نفت لزوما از الگوهای تعیین‌کننده مربوط به پیش از این دوره، پیروی نمی‌کند. شاید عجیب باشد که بگوییم نقش اوپک در تعیین قیمت‌های جهانی نفت طی سال 2015 میلادی نقشی کاملا خنثی در شش ماهه اول سال و نقشی کاملا مخرب در شش ماهه دوم سال بوده است به طوری که اگر در شش ماهه دوم اوپک تشکیل جلسه نمی‌داد، افتضاح سقوط قیمت‌های جهانی نفت قطعا کم‌تر از این می‌شد.
تردیدی وجود ندارد که یکی از عوامل کاهنده و موثر در کاهش قیمت‌های جهانی نفت از سال 2014، به دو پارامتر تنش زدایی از پرونده هسته‌ای ایران و روی کار آمدن دولت جدید عربستان پس از ملک عبدالله بازگشت می‌کند. یکی از خلاء‌های جدی در این دوره حساس، فعالیت فکرانباره‌ها و اطاق‌های فکر ورزیده و کاملا متخصص درون نظام بوده است که خارج از دولت به فعالیت بپردازند اما به کمک دستگاه دیپلماسی کشور در بخش‌های بسیار پیچیده و تخصصی نفت و گاز بیایند. در همین راستا لازم است گریزی نیز به تحلیل اخبار احتمال سقوط قیمت‌های جهانی نفت به 10 دلار در هر بشکه را داشته باشیم. در بازار از هم گسیخته نفت فعلی و از نقطه نظر تئوریک، احتمال رسیدن به قیمت‌های ده دلاری منتفی نیست زیرا هیچ پیش‌فرضی برای رسیدن به نقطه تعادل در بازار کنونی با مشخصه فشار عرضه، وجود ندارد. 10 دلار در هر بشکه، نقطه تعادلی برای رسیدن به نقطه سر به سر اقتصادی در فروش نفت خام در بسیاری از مناطق تولید، با هزینه‌های پایین است. شاید تعحب آور باشد که حتی در امریکا طبق گزارشی که در ماه فوریه 2015 در بلومبرگ منتشر شد، هزینه نهایی تولید نفت شیل در مناطقی مانند تگزاس امریکا بین 10 تا 20 دلار در هر بشکه بوده است. با این حال، عوامل متعدد دیگری وجود دارند که می‌توانند نه تنها جلوی فاجعه سقوط قیمتهای نفت به 10 دلار را بگیرند بلکه حتی قیمت‌های جهانی نفت را به کانال 40 دلاری باز گردانند (به سرمقاله‌های «غربت نفت» و« دکتر جهانگیری؛ دیپلماسی نفتی، کمپین ضد‌تروریسم» از همین قلم، در روزنامه مردم سالاری به تاریخهای 23 و 28 آذر 1394 مراجعه شود). هماهنگی میان ایران، روسیه، عربستان و عراق قبل از هرگونه تصمیم برای برگزاری اجلاس وزرای اوپک در سال 2016، کاملا نتیجه بخش و اثرگذار است. دولت یازدهم با هدایت شخص دکتر روحانی عزیز، می‌تواند عهد دار این نقش تاریخی شود. پس از برجام عزت مند روحانی، نفت پرقدرت روحانی دور از دسترس نیست؛ کشور بزرگ و نفتی روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین که یک متحد قابل اعتماد در ملاحظات و موضوعات استراتژیک جمهوری اسلامی‌ایران شده است، محوریت در یک دیپلماسی ممتاز نفتی برای بازگشت سریع به کانال 40 دلاری قیمت‌های جهانی نفت خام را خواهد داشت. در پایان، یادآوری و تاکید می‌شود که اگر به توافق هستهای نمی‌رسیدیم و شکست مذاکرات اعلام می‌شد، احتمال بازگشت قیمت‌های جهانی نفت به کانال 100 دلاری کاملا محتمل بود اما با توجه به اعمال کامل تحریم فروش نفت ایران و وضع تحریم‌های بسیار گسترده‌تر، این نفت به نام می‌شد و به کام دیگران.
انتهای پیام/ فارس
پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۳
کد مطلب: 425710
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *