سینماگرانِ سیاه‌نما

3 بهمن 1394 ساعت 8:06

ویژگی بارز راهبرد سیاه‌نمایی، انعکاس یک سویه‌‌ی مشکلات و کاستی‌ های کشور و بزرگ‌نمایی آن‌هاست، به نحوی که گویی هیچ گشایشی هرگز در امور کشور اتفاق نمی‌افتد و کم‌‌ترین امیدی به بهبود اوضاع نیست.


به گزارش سرویس خبری تفتان ما، یکی از راهبردهای اصلی جبهه­‌ی ضدانقلاب در راستای استحاله‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی، نشان دادن تصویری سیاه، درهم­‌ریخته، یأس­‌آلود و اسف­‌بار از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه‌‌ی ایرانی تحت حاکمیت نظام اسلامی است. در حقیقت دشمنان از راه این راهبرد می‌­کوشند چنین القا کنند که جامعه‌­ی ایران در دوران حکومت جمهوری اسلامی دچار انحطاط و واپس­‌گرایی شده و امروز از هرگونه امید به پیشرفت کاملاً تهی گردیده است و در سراشیب اضمحلال قرار گرفته است.

در تابلویی که جبهه‌­ی فرهنگی دشمن از اوضاع کنونی کشور به تصویر می‌­کشد، ایرانِ امروز شاهد حکمرانی نظام سیاسی مستبد و دیکتاتورمنشی است که در یک فضای بسته، غیرمردم‌سالارانه و سرشار از خفقان و ترس، بر مردم حکومت می­‌کند و از این رو نمی‌­توان نشانی از ملزومات مردم‌­سالاری نظیر آزادی بیان، تساهل یا تکثرگرایی را در سطح جامعه سراغ گرفت بلکه حریم خصوصی افراد به راحتی از سوی نیروهای حکومتی مورد تعرض قرار می­‌گیرد و حقوق طبقات مختلف شهروندان از جمله زنان، همجنس­‌بازان، اقلیت‌­های مذهبی، دگراندیشان، فعالان سیاسی، روزنامه‌­نگاران و هنرمندان به طور گسترده­‌ای نقض می­‌گردد.

همچنین سیستم مدیریتی جمهوری اسلامی ناکارآمد و از هم­‌گسیخته نشان داده می‌­شود و چنین وانمود می‌­گردد که نهادها و دستگاه‌­های دولتی از برقراری نظم و تأمین خواسته­‌های مردم ناتوان هستند.

ویژگی بارز راهبرد سیاه­‌نمایی، انعکاس یک­‌سویه‌‌­ی مشکلات و کاستی‌های کشور و بزرگ­‌نمایی آن­‌‌ها‌ست به نحوی که گویی هیچ گشایشی هرگز در امور کشور اتفاق نمی­‌افتد و کم‌ترین امیدی به بهبود اوضاع نیست. جالب اینجاست که به موازات این سیاه­‌نماییِ مفرط، تلاش فراوانی برای تطهیر دوران قبل از انقلاب و ارائه‌­ی سیمایی جذاب و روشن از ایران در روزگار سلطنت پهلوی به منظور تحریک احساسات نوستالژیک ایرانیان صورت می­‌‌پذیرد. به عبارت دیگر تصویر سیاه و نکبت­‌بار دوران انقلاب و دفاع مقدس در مقابل تصویر زیبای جامعه‌ی عصر پهلوی قرار داده می­‌شود. معاندان نظام همچنین تلاش فراوانی را صرف القای وجود شکاف و جدایی میان اقشار مختلف مردم به خصوص نخبگان و روشنفکران با حاکمیت و بی­‌بهره‌­گی رهبران از مشروعیت می‌‌کنند.

از دیگر القائات راهبرد سیاه­‌نمایی این است که مردم ایران به‌خصوص نسل جوان به عنوان قربانیان اصلی جمهوری اسلامی، تحت ­تأثیر فضای بسته و نفس­‌گیر جامعه‌­ی دینی به انواع ناملایمات و عقده­‌های روحی ـ روانی مبتلا گردیده‌­اند و عمیقاً ناامید، سرگشته، دل‌‌زده، افسرده و پریشان‌خاطر هستند.

از دیگر القائات راهبرد سیاه‌­نمایی این است که مردم ایران به‌‌‌خصوص نسل جوان به عنوان قربانیان اصلی جمهوری اسلامی، تحت ­تأثیر فضای بسته و نفس­‌گیر جامعه­‌ی دینی به انواع نا‌ملایمات و عقده‌­های روحی ـ روانی مبتلا گردیده­‌اند و عمیقاً نا‌امید، سر‌گشته، دل‌‌زده، افسرده و پریشان‌­خاطر هستند. جالب است که علاوه بر سیاه‌­نمایی‌­ها، نوعی سبک زندگیِ بی­‌هدف و باری به هر جهتِ پست‌مدرنیستی و فلسفه­‌ی نیهیلیستی (پوچ­‌گرایانه) نیز به ویژه در عرصه­‌ی ادبیات روشنفکری تبلیغ و ترویج می‌­شود. در این شرایط، مهاجرت از ایران به عنوان تنها راه برون‌­رفت از نابسامانی‌­های موجود در جامعه معرفی می­‌گردد.

به نظر می­‌رسد که جبهه‌­ی فرهنگی ضدانقلاب اهداف و مقاصد ذیل را از رهگذر طراحی و اجرای راهبرد سیاه‌­نمایی دنبال می‌­کند:

- دامن‌زدن به نارضایتی­‌های اجتماعی و زمینه­‌سازی برای شکل­گیری جنبش‌های اعتراضی برضد نظام حاکم در جمهوری اسلامی ایران؛

- معطوف کردن افکار عمومی به مسائل و حواشی داخلی و انحراف آنان از توجه به موضوعات کلان بین‌‌­المللی؛

- تزریق روحیه‌­ی نا‌امیدی و خود‌باختگی در میان آحاد جامعه و تضعیف عزم و اراده‌­ی ملی به عنوان محرک اصلی پیشرفت کشور.

عاملان اجرایی راهبرد سیاه‌‌­نمایی

1. در خارج از کشور

الف) خبرگزاری‌­ها، شبکه­‌های ماهواره­‌ای و سایت­‌های اینترنتی:

خبرگزاری­‌ها، شبکه­‌های­ ماهواره‌­ای و سایت‌­های اینترنتیِ معاند جمهوری اسلامی همواره در اخبار و برنامه‌­های خود راهبرد سیاه‌­نمایی از اوضاع جامعه­‌ی ایران را پی می­‌گیرند که در این میان شبکه­‌ی «بی.­بی.­سی» فارسی و سایت‌هایی مانند: «جرس نیوز» و «بالاترین» نقش پررنگی دارند. حتی شبکه‌ای همچون «من و تو» که کار ویژه‌­ی اصلی آن تولید برنامه‌­های تفریحی و سرگرم­‌کننده می­‌باشد نیز از راهبرد سیاه­‌نمایی غافل نمی­‌ماند.

برای مثال مدتی است که این شبکه به پخش فیلم­های ساخته‌­ی «تهمینه­ میلانی» کارگردان فمینیست ایرانی و سپس نقد آن‌ها در گفت‌‌و‌گو با خود کارگردان اقدام کرده است. میلانی هم در این گفت‌‌و‌گوها همواره بدون پرده‌پوشی، تمام نیات خود از ساخت فیلم را بازگو می‌­کند و اکثر مواقع با سیاه‌نمایی اوضاع زنان در ایران و جامعه‌‌­ی ایرانی به نقد یک‌­طرفه می­‌پردازد تا آثار خود را تأیید نماید.[1]

ب) مؤسسه‌‌های فعال در عرصه‌­ی حقوق بشر:     
 
برخی گروه­‌ها و مؤسسه‌‌های فعال در زمینه‌­ی حقوق بشر در خارج از کشور راهبرد سیاه‌­نمایی را از راه دروغ‌­پردازی و اغراق درباره­‌ی وضعیت به اصطلاح نابسامانِ اقلیت‌­ها و مخالفین جمهوری اسلامی در ایران و نقض گسترده­‌ی حقوق آنان توسط حکومت دنبال می‌­کنند و معمولاً سیمای بسیار نامطلوب و خشنی از نظام سیاسی حاکم در ایران به تصویر می‌­کشند.

این قبیل مؤسسه‌‌ها به خصوص بر وضع زنان، پیروان ادیان انحرافی مانند: «بهاییان، همجنس­‌‌بازان و فعالان سیاسی» حساس هستند و بعضاً با جنجال‌سازی در مورد برخی پرونده‌­های قضاییِ مطرح در محاکم ایران می­‌کوشند آن­‌ها را به عنوان مصادیق نقض آشکار حقوق بشر معرفی نموده و جمهوری اسلامی ایران را در محافل بین‌­المللی و در نزد افکار عمومی جهانی محکوم نمایند. تبلیغات پرهیاهو در مورد پرونده‌­ی «سکینه‌­ی آشتیانی» از این قبیل موارد می­‌باشد. نمونه­‌ی دیگر از تبلیغات سیاه­‌نمای ضدایرانی، انتشار گزارشی توسط نهاد «عفو بین‌‌­الملل»[2] تحت عنوان «ما دستور داریم که با شما برخورد کنیم: گسترش سرکوب مخالفین در ایران»[3]در سال 2012م. است.

خبرگزاری‌­ها، شبکه‌­های­ ماهواره‌­ای و سایت‌­های اینترنتیِ معاند جمهوری اسلامی همواره در اخبار و برنامه‌­های خود راهبرد سیاه­نمایی از اوضاع جامعه­‌ی ایران را پی می­‌گیرند که در این میان شبکه­‌ی «بی.‌­بی‌.‌­سی» فارسی و سایت­‌هایی مانند: «جرس نیوز» و «بالاترین» نقش پررنگی دارند. حتی شبکه­‌ای همچون «من و تو» که کار ویژه‌­ی اصلی آن تولید برنامه‌­های تفریحی و سرگرم­‌‌کننده می‌­باشد نیز از راهبرد سیاه‌­نمایی غافل نمی­‌ماند.


این گزارش تلاش دارد تا با پرداختن به موضوعاتی مانند افزایش محدودیت آزادی بیان و آزادی تجمع‌‌ها، دستگیری، شکنجه و حبس مخالفین حکومت، شرایط نامناسب زندان‌­ها، دادگاه‌­های غیرمنصفانه و وضعیت نامطلوب وکلا، فعالان حقوق زنان، فیلم‌سازان، وبلاگ­‌نویسان، روزنامه‌­نگاران، دانشجویان، هم‌جنس‌بازان، اقلیت‌­های مذهبی و قومی و مرتبطین با سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، دولت جمهوری اسلامی ایران را به عنوان ناقض حقوق انسان­‌ها معرفی کرده و جامعه‌­ی ایران را نیز جامعه‌­ای بسته، امنیتی و غیرآزاد نشان دهد که در آن شهروندان از بدیهی‌­ترین حقوق خود محروم هستند و اجازه‌‌­ی بیان آزادانه‌­ی عقاید و انجام فعالیت­‌‌های مدنی را ندارند.[4]
ج) ایرانیان ضدانقلاب خارج از کشور:

یکی دیگر از اضلاع اجرای راهبرد سیاه‌­نمایی از جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، چهره‌‌‌‌های ضدانقلاب فراری هستند که طی سال­‌های گذشته به دلایل سیاسی ایران را ترک کرده و عمدتاً در ایالات متحده و انگلستان ساکن شده­‌اند. این افراد به خاطر کینه و خصومت عمیقی که با نظام دینی حاکم بر ایران و حتی با اصل شریعت اسلام دارند، همواره در مکتوبات خود و در خلال مصاحبه‌­ها‌یشان با شبکه­‌ها‌ی ماهواره­ای به سیاه‌­نمایی از شرایط کنونی جمهوری اسلامی می‌پردازند و سرنگونی نظام موجود را تنها راه برون­‌رفت از شرایط انسداد کنونی معرفی می­‌‌‌کنند. برای مثال می‌­توان از مهدی خلجی به عنوان نماد این طیف نام برد.

خلجی روزنامه‌­نگار فراری و مفسر رادیوهای بیگانه است که در سال 1387ه.ش. از کشور خارج شد و در فرانسه در همکاری با رادیوهای «فردا»، «بی­.بی­.سی»، «زمانه» و «آزادی» فعالیت برضد نظام جمهوری اسلامی را آغاز کرد. وی سپس به آمریکا رفت و هم­‌‌اینک به عنوان پژوهشگر در «مؤ‌سسه‌‌ی واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک»[5] مشغول کار می­‌باشد. مقالات خلجی همیشه آکنده از توهین و اتهام برضد جمهوری اسلامی و سیاه‌­نمایی از وضع موجود است. به عنوان مثال در مقاله‌­ای با نام «قدرت نرم و خطای بنیادین» می­‌نویسد:

ایدئولوژی اسلامی جذابیت خود را برای نخبگان و توده‌­های مردم از دست داد. نسل در نسل از پی هم آمدند و ذهن ایرانی نگرشی انتقادی به ارکان فکری و عملی نظام جمهوری اسلامی پیدا کرد. از آغاز نظام جمهوری اسلامی، قدرت ولایت فقیه با سرکوب فیزیکی حفظ شد و بسط یافت. از اجبار حجاب و لغو حق حضانت زنان گرفته تا کشتار خونین مخالفان در خیابان‌­ها و زندان‌­ها، تنها راه­حل زنده نگاه داشتن ایدئولوژی­ای شد که دیری پیش، توانایی برای بسیج توده‌­ها و جذب نخبگان را از کف داده بود.[6]

خلجی همچنین در سال 1383ه.ش. اقدام به نگارش رمانی تحت عنوان «ناتنی» کرد که توسط «نشر گردون» به مدیریت «عباس معروفی» در برلین منتشر گردید. این رمان هجو‌آلود و بسیار مبتذل درباره‌­ی انقلاب و فضای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا دوران حاضر می­‌باشد و نویسنده افزون بر توصیف شرم­‌آور روابط جنسی قهرمان داستانش، در ترسیم فضای سیاه، تیره، تاریک و القای جوّ اختناق و فشار در ایرانِ بعد از انقلاب، چیزی کم نگذاشته و همه‌­ی اقشار مذهبی مانند پاسدار، طلبه، بسیجی و زنان چادری را به باد تمسخر گرفته است.

خلجی که خود متولد شهر قم می­‌باشد و کینه‌­ی دیرینه­‌ای از این شهر در دل دارد، خصوصاً می‌­کوشد که وجود اختناق و ریاکاری را در فضای حوزه القا کند و با ذکر مثال‌­هایی از دل‌‌مردگیِ برخی طلاب، آن‌را به کل حوزه‌­های علمیه تعمیم دهد. وی همچنین برای زیر سؤال بردن علما، چهره­‌ای خشن و وحشتناک از طلبه‌‌های مخالف عقایدش ترسیم می‌­کند. خلجی در هر جای کتاب که می‌خواهد، شخصیت‌­های مذهبی را توصیف کند، طوری قلم خود را می­‌چرخاند که باعث نفرت و بدبینی مخاطب نسبت به افراد مذهبی شود تا در نهایت دین و مذهب مورد هجمه قرار گرفته باشد. برای نمونه وی در توصیفی از شهر قم به عنوان مبدأ انقلاب اسلامی می­‌‌نویسد:

قم مظهر سترونی بود. شهری که ترس توی جلدش رفته؛ ترس فروخورده­‌ی کهنه­‌ای که نمی‌­گذاشت هرکس خودش باشد. هر آدم با خودش شبحی حمل می­‌کرد. گاهی خودش هم شبیه شبحی می‌­شد. در شبحش فرو می­‌رفت و می‌­ماند. شهر هم شکل شبح به خود می­‌گرفت... قم پشت دیوارها‌یی از ترس پنهان شده بود. اول شهر، تابلوی وزارت اطلاعات منجنیقی بود که به ذهن مسافر تیر پرتاب می‌­کرد. از همه‌­ی مردم می­‌خواست اطلاعات خود را به ستاد خبری اطلاع دهند. هیچ کجای آن شهر پناه من نبود. شهری که به دنیا آمده بودم، دوست نداشتم بمیرم. شومی، سایه‌‌ی هر آدمی بود.[7]
پی‌‌نوشت‌‌ها:

[1]. شبکه‌­ای که برای من و تو نیست (نگاهی به برنامه­‌های شبکه­‌ی تلویزیونی من و تو 1) پایگاه تحلیلی ـ تبیینی برهان، 24/12/1389 

[2]. amnesty international

[3]. We are ordered to crush you: Expanding repression of dissent In Iran

[4]. first published in 2012 by amnesty international Ltd, amnesty.org

  [5]. WINEP

[6]. معرفی و مروری بر اندیشه‌­های مهدی خلجی، بولتن مؤسسه‌‌ی پژوهشی رحال، مهرماه 1390، ص 5.

[7]. همان، ص 15.
 
انتهای پیام/ تسنیم


کد مطلب: 424997

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/424997/سینماگران-سیاه-نما

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir